گوشههايي از سبک زندگي حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعليها
فصل سوم . همسر اميرالمؤمنين عليهالسلام
حضرت زهرا سلامالله عليها بهعنوان همسر
مهريه و جهيزيه ساده
در دوران پس از هجرت، در آغاز سنين تکليف، وقتي فاطمهي زهرا سلام اللَّه عليها، با عليبنابيطالب عليهالصّلاةوالسّلام، ازدواج ميکند، آن مهريه و آن جهيزيهي اوست؛ که همه شايد ميدانيد که با چه سادگي و وضع فقيرانهاي، دختر اول شخص دنياي اسلام، ازدواج خود را برگزار ميکند. زندگي فاطمهي زهرا سلاماللَّهعليها از همهي ابعاد، زندگياي همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالي روحي يک انسان است.
ما بايد شايستگي خود را ثابت کنيم. مگر نميگوييم که جهيزيهي آن بزرگوار چيزهايي بود که انسان با شنيدن آنها اشکش جاري ميشود؟ مگر نميگوييم که اين زن والامقام، براي دنيا و زيور دنيا هيچ ارزشي قائل نبود؟ مگر ميشود که روزبهروز تشريفات و تجملگرايي و زر و زيور و چيزهاي پوچ زندگي را بيشتر کنيم و مهريهي دخترانمان را زيادتر نماييم؟!
الگوي تعامل زن و شوهر
مگر هر کسي ميتواند همسر اميرالمؤمنين باشد؟ عظمت علي آنگونه است که کوههاي عظيم را در مقابل خود آب ميکند. نَفْس همسري اميرالمؤمنين، يک نشانهي بزرگ عظمت است؛ ليکن شما ببينيد تعامل اين زن و شوهر چگونه است و دو بزرگِ خارج از ابعاد ذهن انسان، چگونه با هم حرف ميزنند؛ چگونه زندگي ميکنند؛ چگونه اين زندگي الگو و نمونهي تاريخ را اداره ميکنند و چگونه هرکدام نقشي به عهده ميگيرند!
همسر رزمندهاي که دائما در جبهه است ...
يک وقت انسان فکر ميکند که شوهرداري، يعني انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تميز و پتو را پهن کند و مثل قديميها تشکچه بگذارد که آقا از اداره يا از دکان بيايد! شوهرداري که فقط اين نيست. شما ببينيد شوهرداري فاطمهي زهرا سلاماللَّهعليها چگونه بود. در طول ده سالي که پيامبر در مدينه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت اميرالمؤمنين عليهماالسّلام با همديگر زن و شوهر بودند. در اين نُه سال، جنگهاي کوچک و بزرگي ذکر کردهاند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم اميرالمؤمنين عليهالسّلام بوده است. حالا شما ببينيد، او خانمي است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ ميماند - اين قدر جبهه وابستهي به اوست - از لحاظ زندگي هم وضع روبهراهي ندارند؛ همان چيزهايي که شنيدهايم... حقيقتاً زندگي فقيرانهي محض داشتند؛ در حالي که دختر رهبري هم هست، دختر پيامبر هم هست، يک نوع احساس مسؤوليت هم ميکند.
ببينيد انسان چقدر روحيه قوي ميخواهد داشته باشد تا بتواند اين شوهر را تجهيز کند؛ دل او را از وسوسه اهل و عيال و گرفتاريهاي زندگي خالي کند؛ به او دلگرمي دهد؛ بچهها را به آن خوبي که او تربيت کرده، تربيت کند. حالا شما بگوييد امام حسن و امام حسين عليهما السّلام، امام بودند و طينت امامت داشتند؛ زينب عليهاسلام که امام نبود. فاطمه زهرا سلاماللَّهعليها او را در همين مدت نُه سال تربيت کرده بود. بعد از پيامبر هم که ايشان مدّت زيادي زنده نماند.
زني که شوهرش حتي يکبار از او نرنجيد ...
جهاد آن بزرگوار در ميدانهاي مختلف، يک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام؛ در دفاع از امامت و ولايت؛ در حمايت از پيغمبر؛ در نگهداري بزرگترين سردار اسلام، يعني اميرالمؤمنين که شوهر او بود.
اميرالمؤمنين دربارهي فاطمهي زهرا سلام اللَّه عليها فرمود: «ما اغضبني و لا خرج من امري.» يکبار اين زن در طول دوران زناشويي، مرا به خشم نياورد و يکبار از دستور من سرپيچي نکرد. فاطمهي زهرا سلام اللَّه عليها با آن عظمت و جلالت، در محيط خانه، يک همسر و يک زن است؛ آنگونه که اسلام ميگويد.
ازدواج در جامعه ما بايد مثل ازدواج فاطمه زهرا (سلاماللهعليها) باشد
ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشريفات و سختگيريها کم شد. نگذاريد دوباره به خانهي اول برگرديم. پدران و مادران، نسبت به مقدّمات غير لازمِ ازدواج سختگيري نکنند؛ جوانان که سختگيرييي ندارند. بگذارند ازدواج اسلامي انجام بگيرد. بگذارند ازدواج براي دختر مسلمان و زن جواني که در محيط اسلامي است، مثل ازدواج فاطمهي زهرا (س) باشد؛ ازدواجي با پيوند عشقي معنوي و الهي و جوششي بينظير ميان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاري و همسري به معناي واقعي بين دو عنصر الهي و شريف، اما بيگانه از همهي تشريفات و زروزيورهاي پوچ و بيمحتواي ظاهري. اين است ازدواج درست زن مسلمان و تربيت فرزند و ادارهي محيط خانه و البته انديشيدن و پرداختن به همه چيز جامعه و دين و دانش و فعاليت اجتماعي و سياسي. اسلام، اين است.