جستجو

خبرنامه

اشتراک

علت رشد اسلام در غرب

قرن هاست که از تقابل مجریان ادیان می گذرد. جنگ هایی ماندگار تا ثابت شود کدام دین حق است! شاید این جنگ ها نوعی تنازع بقا برای ادیان بوده است. و این گونه نبرد ها برای بسیاری از مجریان دینی غرب از نوعی تقدس برخوردار است! تا جاییکه نبردهای صلیبی نه تنها برای بعضی از سردمداران به اصطلاح دیندار، مایه تاسف نیست بلکه بارها از تریبون های جهانی اعلام می گردد که ممکن است دوباره یاد و خاطر جنگ های صلیبی را پاس بداریم!
کشورهای اسلامی خاطرات تلخی از کشورهای استعماری دارند. ولی روح اسلام خواهی و عدم پذیرش ظلم، مسلمانان را به مبارزه ای سخت فرا می خواند تا برای بیرون نمودن آخرین متجاوز از پای ننشینند. تعالیم الهی در این گونه مواقع نه تنها کم نبود بلکه آنقدرغنی و آشکاربود که به مرور زمان باعث تقویت قوای دینی مسلمانان شد.
این روحیه ظلم ستیزی و مقاومت به خصوص در این سالها و دهه های اخیر در کشورهایی مثل ایران ، لبنان و عراق وافغانستان و سایر کشورهای مسلمان دیگر، سبب گردید تا اسلام همواره در صدر اخبار جهان قرار گیرد و مردم روشن روان جهان با دقت بیشتری بدان توجه نمایند.
از آن سو انحطاط اخلاقی تمدن غرب به ویژه در این یکی دو قرن اخیر و نیز ظلم و ستمی که بر مردم مستضعف اعمال گردید عدم کارایی ادیان تحریف شده را که هرازچند گاهی بنا به مقتضیات زمان به نفع زر مداران و زور مداران تفسیر می شد کم کم سبب گردید مردم به سوی دینی گرایش پیدا کنند که باعث رهایی آنان از این همه ظلم و تعدی باشد.
از طرفی دیگر زنان در کشورهای به اصطلاح متمدن همواره به عنوان کالایی مطرح بودند که پس از مصرف دور انداخته می شدند و به مرور زمان آن تقدس و جایگاهی را که خداوند برای زن و مادر متصور شده بود به جایگاهی پست بدل گردید.

 

از آنجا که اسلام اهمیت فوق العاده ای برای زنان قائل است این انسان های مظلوم همچون تشنه کامانی محروم از آب، سرآسیمه به دین و آئین الهی اسلام یورش می آورند.
رشد فزاینده ای که اسلام در کشورهای اروپایی و آمریکایی داشته است کسانی را که نوعی منافع خود را در خطر می دیدند به عکس العمل وا داشت. تا جایی که روبرت اسپنسر به نقل از برنارد لویس ( محقق آلمانی ضد اسلام) می گوید:\\" در پایان این قرن- قرن21- اروپا مسلمان خواهد شد.\\"

  اسپنسر در جایی دیگرمی گوید:\\"هم اکنون خواندن قرآن در برخی کشورها برای دانش آموزان ما فوق دبیرستان الزامیست.\\"
کارشناسان آمار، با مقايسه رشد دو جمعيت \\"مسلمان\\" و \\"مسيحي\\" در فرانسه، معتقدند که اين کشور حداکثر تا 40 سال آينده به کشوري با اکثريت جمعيت مسلمان تبديل خواهد شد.
تعداد اعضاء هر خانواده در فرانسه 1.8 نفر است؛ اما تعداد متوسط اعضاء هر خانواده مسلمان در اين کشور 8.1 نفر مي‏باشد. فرانسه زماني به کثرت کليساها شهرت داشت؛ اما امروزه تعداد مساجد فرانسه بيشتر از تعداد کليساها است. هم‏اکنون 30 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال در فرانسه مسلمان هستند و اين نرخ در شهرهاي بزرگي مانند \\"پاريس\\"، \\"نيس\\" و \\"مارسي\\" 45 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال را شامل مي‏شود.
نتيجه اينکه تا سال 2025 از هر 5 فرانسوي يک نفر مسلمان خواهد بود و نرخ رشد جمعيت اگر به همين منوال ادامه يابد به يک کشور اسلامي تبديل خواهد شد.
اين در حالي است که وضعيت بسياري از کشورهاي غربي ديگر نيز شبيه به فرانسه است:
نرخ افزايش جمعيت مسيحي در بريتانيا 1.6درصد، در يونان 1.3 درصد، در آلمان 1.3 درصد، در ايتاليا 1.2 درصد و در اسپانيا 1.1 درصد است. ميانگين رشد جمعيت مسيحيان در 31 کشور اتحاديه اروپا 1.38 درصد است؛ در حالي که جمعيت‏شناسان و کارشناسان آمار معتقدند که اگر رشد جمعيت يک کشور در 25 سال متوالي کمتر از 2.5 درصد باشد نجات فرهنگ و تمدن آن کشور امکان‏پذير نخواهد بود.
برخي سازمان هاي مسيحي مي‏گويند که نوادگانشان فرهنگ آنها را نخواهند ديد بلکه آنها در جوامع اسلامي چشم به جهان خواهند گشود. واتيکان نيز رسماً اعلام کرده است که اينک جمعيت مسلمانان در جهان، از جمعيت کاتوليک‏ بيشتر شده و در ظرف 5 الي 6 سال ديگر اسلام بزرگ‏ترين دين جهان خواهد بود.
براساس اين آمار و ارقام جمعيت اروپا بايد خيلي کم باشد ولي مي‏بينيم که جمعيت اين قاره رو به افزايش است!
به اعتقاد «فرّخ صديقي» پژوهشگر پاکستاني مقيم اروپا، علت اين پديده را بايد در \\"مهاجرت مسلمانان به اين قاره\\" دانست. به عنوان نمونه:
جمعيت مسلمانان در انگليس 30 سال قبل، 82 هزار نفر بوده که هم اکنون اين جمعيت 2.500.000 نفر است. در انگليس بيش از يک هزار باب مسجد وجود دارد که بيشتر اين مساجد در کليساهاي خريداري شده از مسيحيان تأسيس شده است.
نيمي از کودکاني که هر سال در هلند به دنيا مي آيند، مسلمان مي باشند و چنانچه اين روند ادامه يابد نيمي از جمعيت هلند را در 15 سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
جمعيت مسلمانان روسيه 23 ميليون نفر است و 40 درصد نيروهاي ارتش اين کشور را در چند سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
25 درصد جمعيت بلژيک مسلمانان هستند و نيمي از کودکاني که هر سال در اين کشور به دنيا مي‏آيند مسلمان هستند.
اخيراً دولت آلمان اعلام کرده است که کنترل کاهش جمعيت اين کشور اينک ديگر ممکن نيست و ممکن است اين کشور تا سال 2050 به يک کشور مسلمان تبديل شود. دولت آلمان معتقد است که جمعيت 5.2 ميليوني مسلمانان اروپا در 20 سال آينده به دو برابر افزايش خواهد يافت. اتحاديه اروپا هشدار داده است که تا سال 2025 تعداد متولدين سالانه کشورهاي اروپا را کودکان مسلمان تشکيل خواهند داد.
كلاوس كينكل؛ وزير خارجه اسبق آلمان مي گويد: «در حالي كه اسلام، در سي سال پيش از اين، هيجده درصد جمعيت دنيا را داشت؛ اينك به يك چهارم جمعيت دنيا؛ يعني يك ميليارد و چهارصد ميليون نفر رسيده است.»
روزنامه پر تيراژ «سيدني مرنينگ هرالد» نيز مي نويسد: «اسلام از مرزهاي جغرافيايي عبور مي كند، مكتب هاي سياسي و رژيم هاي ملّي را پشت سر مي گذارد و كشورهاي گوناگون، شاهد تحرّك سياسي و رشد پاينده اسلام خواهند بود.»
جالب اين است که در خارج از اروپا نيز وضعيت مشابهي حکمفرما است:
جمعيت مسلمانان آمريکا در سال 1970 ، يکصدهزار نفر بود؛ اما در سال 2008 به 9 ميليون نفر بالغ شده است. رشد جمعيت مسيحيان در آمريکا 1.6درصد است که البته مجموع نرخ رشد مسيحيان به دليل مهاجرت گسترده اتباع کشورهاي آمريکاي لاتين به 2.11 درصد مي رسد و اين نرخ رشد حداقل رشد ضروري براي حفظ يک تمدن به شمار مي‏رود.
رشد جمعيت مسيحيان در کانادا 1.6 درصد است و حفظ يک فرهنگ و تمدن رشد جمعيت کشور مربوطه بايد 2.11 درصد باشد. اسلام در اين کشور بسرعت در حال گسترش است. از سال 2001 تا 2006، يک ميليون و ششصد هزار نفر به جمعيت کانادا اضافه شد که يک ميليون و دويست هزار نفر از آنها از ديگر کشورها مهاجرت کرده و در اين کشور اقامت کرده‏اند.
«هنري کيسينجر» در سال 1990 در مقاله‏اي نوشته بود: «در ده سال آينده افزايش چشمگير جمعيت مسلمانان، بزرگ‏ترين خطر براي آمريکا خواهد بود و آمريکا بايد براي جلوگيري از اين خطر با \\"همکاري صادقانه و مخلصانه حکومت‏هاي کشورهاي اسلامي\\" (!) اقدامات گسترده‏اي به عمل آورد و در همه کشورهاي اسلامي استفاده از ابزارها و داروهاي کنترل‏کننده جمعيت رواج پيدا کند».
منظور کيسينجر از \\"همکاري صادقانه و مخلصانه حکومت‏هاي کشورهاي اسلامي\\" اجراي برنامه‏هاي کنترل جمعيت بود؛ لذا تعداد زيادي از گويندگان، خطباء، رسانه‏ها و نويسندگان نيز در قبال دريافتي‏هايي، به اين موج پيوستند و کوشيدند به مسلمانان بقبولانند که در صورت کنترل جمعيت مي‏توانند به لحاظ صنعتي و اقتصادي در سطح کشورهاي غربي قرار بگيرند.
براي تقويت اين موج «ان. جي. او. هاي پرورش‏يافته نيز به کار گماشته شدند و به دورترين روستاهاي کشورهاي اسلامي نيز دسترسي پيدا کردند و پيام غربي‏ها را در قالب خيرخواهي به مسلمانان ابلاغ کردند و هنوز هم بسياري از کانال‏هاي تلويزيوني در لابلاي برنامه‏هاي خود به اين مهم مي‏پردازند.
این جریان (رشد اسلام) آنقدر چشمگیر بوده است که ما هر روز شاهد تقابلات وسیعی در سطح جهان علیه اسلام هستیم. جریان های اسلام ستیزی در کشورهای اروپایی به خصوص در فرانسه از جمله مسایل بغرنج دولت های اروپایی به حساب می آید. حرکات ضد اسلامی که این اواخر در کشورهای اسلامی به خصوص در دانمارک و هلند رخ داد علیرغم برنامه های ضد اسلامی مخالفان اسلام نتیجه ای معکوس داده است. و جالب اینکه بعضی از نو مسلمانان پس از تخریب رسانه ای غرب علیه اسلام مسلمان شده اند!
در این بین صهیونیست ها ابر جای ننشستند و مثل سابق دست به کار شدند و با ترفندها و دسیسه هایی که همواره مختص خودشان است سعی نمودند مسیحیان را مقابل مسلمانان قرار دهند. این حربه به جز در مواردی معدود و محدود راه به جایی نبرد و این توطئه به خصوص در محافل اندیشمندان آگاه مسیحی و حتی یهودی به شکست انجامید.
نگرانی از رشد اسلام آنقدر در بین رسانه های آمریکایی رسوخ نموده است که رسانه های محافظه کار این کشور خطاب به دولتمردان خود می گویند\\" به زودی مردم آمریکا با صدای اذان از خواب بیدار خواهند شد.\\"
مهاجرت مسلمانان به کشورهای غربی تاثیر زیادی به آگاهی غرب نسبت به اسلام داشته است و این موضوع باعث گردید تا اروپائیان و آمریکائیان از نزدیک با تعالیم آسمانی اسلام بیشتر آشنا شوند و این بدون شک سبب تسریع روند رو به رشد اسلام درغرب بوده است.
البته به زعم بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی یکی از اصلی ترین علل گرایش مردم جهان را می توان انقلاب اسلامی ایران نام برد.
در کنار این علت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سایر تغییر و تحولات منطقه ای نیز از علل دیگر رشد اسلام می تواند باشد.
آنچه مهم است آن است که بینش مردم غرب علیرغم تبلیغات ضد اسلامی تقویت یافته است و دیگر اینگونه تبلیغات مثل گذشته اثرات سوء خود را ندارد.
غرب پس از مطالعه و کنکاش عمیقی که در طول سالیان متمادی در مورد اسلام نموده است، به خوبی درک نموده که دین مبین اسلام به راستی به دور از هرگونه تعصبات خود ساخته ی بشری همه ی انسان ها را به پاکی و سعادت واقعی و نهایتا پروردگارعالم دعوت می نماید.