جستجو

خبرنامه

اشتراک

سبک زندگی از منظر امام رضا(ع)

 

امام رضا(ع) و رفتارهای اجتماعی
رفتارهای اجتماعی، در گستره اجتماع ظهور و بروز می­ یابند و از این جهت، در برابر رفتارهای فردی قرار می­ گیرند؛ اما با عنایت به اینکه انسان­ها دارای ویژگی­ های متفاوتی بوده و جایگاه هر فرد در جامعه، مقتضی گونه مختلفی از رفتار اجتماعی است، با در نظر داشتن رفتار امام رضا(ع) از این لحاظ، می­ توان درکی بهتر از رفتارهای آن حضرت به دست آورد و الگویی مناسب برای افراد در این جایگاه­ ها ارائه کرد.
الف­. رفتار در جایگاه عالم
اگرچه عالمان همواره شخصیت­های فرهیخته­ ای بوده و به جهت نوع دانش و جایگاه شان، مورد قبول جامعه هستند، اما رویکرد عالمان در مقام فراگیری یا انتقال دانش، باید واجد الگویی باشد که در نهایت موجب شود، فضای رفتارهای آنان، از هر گونه درگیری و خللی به­ دور بوده و به اخلاق و خِرد مزین باشد.


از این رو، رفتار امام رضا(ع) که به دلیل انبوه دانش و مناظراتش با اهالی ادیان و مذاهب دیگر، به «عالم آل محمد(ص)» معروف شده است، بسیار در خور توجه است. امام رضا(ع) وقتی در جایگاه مناظره و مواجهه علمی با اندیشمندان و رهبران فکری گروه‎ ها، ادیان و مذاهب مختلف عصر خود قرار می‎ گیرد، با کمال احترام به یکایک پرسش‎ها، شبهات و مسائل آنان پاسخ داده و علاوه بر اینکه از حیث علمی بر دانشمندان غلبه یافته­ اند، رفتاری اخلاق­ مدار در مباحثه علمی را نیز برای همه عالمان به یادگار گذارده­ اند که در ذیل، به برخی از این رفتارهای اخلاقی و منطقی می­ پردازیم:
۱. استقبال از نظر مخالف
زمانی که غرب در قرون وسطی، سیر انحطاطی را در عرصه علم و فرهنگ می­ پیمود و فلسفه اسکولاستیک کلیسا، سیطره مستبدانه خویش را بر سایر نظرات علمی حاکم کرده و دیدگاه علمی دیگر را برنمی­ تابید، اندیشة اسلامی با راهبری امام رضا(ع) ضمن تبلیغ و ترویج دیدگاه اسلام اصیل، نه تنها در مواجهه با اندیشه های مخالف بر نمی آشفت، بلکه با رویی گشاده و آغوشی باز، هر اشکال و شبهه ای را پاسخ داده و سلطه فرهنگی خود را نه در حذف رقیب، بلکه در رویارویی عالمانه با اندیشه های مخالف و پاسخ مناسب به آنان جست­ وجو می کرد. این رویکرد اسلامی که از سوی امام رضا(ع) پی گیری می­ شد، نتایجی مطلوبی را دربرداشت که از آن میان می­ توان به موارد ذیل اشاره کرد:
ـ تأکید بر تبادل اندیشه و رواج منطق آزادی فکر و بیان؛
ـ رویکرد تقابل با مکاتب فکری مخالف و اثبات حقّانیت اسلام در سایه شیوه ای منطقی، عقلی و علمی
ـ ارائة الگوی رفتاری مطلوب در خصوص تعامل با پیروان سایر ادیان و مذاهب.
۲. التزام به اخلاق گفت­ وگو
نوع بیان و ادبیات ارائه­ شده از سوی امام رضا(ع) در مناظرات با سران ادیان مختلف، نمایانگر شیوه­ای از بحث است که مطابق آن، ایشان ضمن پرهیز از هر گونه خودرأیی و کوچک کردن طرف مقابل یا سخیف شمردن منطق وی، در فرایند اخلاق مداری و صبر و بردباری، به روشنگری در خصوص معارف الهی پرداخته و شخص مقابل را در پذیرش یا عدم پذیرش آن، آزاد می­ گذارد.
«اگر گرفتار جهالت کسی شوم که شخصیتش پایین تر از من است، نفس خویش را باز می دارم از اینکه با نادانی او به مقابله برخیزد و اگر در خردمندی، مانند من و شأنش مطابق من باشد، با حلم و بردباری رفتار می کنم تا از مثل خود برتری جویم و از وی بالاتر باشم و اگر در فضیلت و خِرد از او کمتر باشم، حقّ تقدم و فضل و برتری را به او می دهم و خودداری می نمایم.
۳. مناظره با منطق مورد قبول حریف
بهترین شیوه مباحثه علمی، به گونه­ ای است که بتوان با طرف مقابل به سخنی که خودش باور دارد، استدلال کرد. از همین رو، امام رضا(ع) با توجه به این که اگر برای غیر مسلمانان و پیروان دیگر ادیان، از قرآن استدلال شود، مورد پذیرش آنان قرار نخواهد گرفت، با آنان با منطق کتاب خودشان استدلال می­ کرد؛ زیرا طبیعتاً حجیت و حقانیت قرآن برای ایشان اثبات نشده است؛ چنانکه از کلام «جاثلیق» مسیحی نیز استفاده می شود که وقتی مأمون از او برای مناظره با امام(ع) دعوت کرد، در جواب گفت:
«كَيْفَ أُحَاجُّ رَجُلًا يَحْتَجُّ عَلَيَّ بِكِتَابٍ أَنَا مُنْكِرُهُ؛ چگونه با کسی مناظره کنم که با کتابی استدلال می­ کند که من آن را قبول ندارم.»
امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: «يَا نَصْرَانِيُ‏ فَإِنِ احْتَجَجْتُ عَلَيْكَ بِإِنْجِيلِكَ‏ أَتُقِرُّ بِهِ؟»؛ یعنی من با انجیلی که به آن اقرار داری، مناظره می کنم.
این پیشنهاد و اعلام آمادگی امام رضا(ع) به گفت وگو با عالم مسیحی بر مبنای اعتقادی شخص مخاطب، ضمن اینکه نشان گر توان مندی علمی امام(ع) و تسلّط ایشان بر آموزه های اعتقادی ادیان و مکاتب مختلف است، از شیوه­ای خاص در گفت وگو با عالمان ادیان دیگر حکایت می­ کند که بر اساس آن، باید ضمن احترام به عقاید، مقدّسات و کتب آسمانی ایشان، با زبان، منطق و مکتب خودشان با آنها مواجه شده و آنان را قانع کرد.
«از این رو است که حضرت فرموده: من با اهل تورات به تورات­شان، با اهل انجیل به انجیل­شان، با موبدان به شیوه پارسی شان، با رومیان به روش خودشان و با اهل بحث و گفت وگو به زبان های خودشان استدلال کرده، همه را به تصدیق خود وامی دارم.»
۴. مخاطب­ شناسی
مخاطب شناسی که از مهم ترین شاخص های الگوی رفتار ارتباطی به ­شمار می رود، موجب می­ شود انسان­ها در تعامل با دیگران، میزان خِرد آنها را سنجش کرده و به میزان عقول مخاطبان و درک صحیح از تفاوت استعداد و توان وجودی انسان ها، با آنان بحث نمایند؛ زیرا سزاوار است هنگام بحث با برخی افراد، استدلال دقیق به کار برد و در مقابل، در مباحثه با افرادی که از دانش کمتری برخودار هستند، باید ضمن پرهیز از ورود به مباحث پیچیدة علمی و تخصصی، سطح بسیط و غیر عمیقی از مباحث را در پاسخ گویی به مشکلات فکری و عقیدتی آنان مورد توجه قرار داد.
بر همین اساس، می توان در شیوه استدلالی امام(ع)، توجه به ظرفیت مخاطبان و در نظر گرفتن فضای فکری و فرهنگی آنها را مورد لحاظ قرار داد؛ برای نمونه، شخصی از ثنویه (دوگانه ­پرستان) خدمت حضرت رسید و بر یکتایی وجود خداوند دلیل خواست. ایشان با توجه به میزان فهم و قدرت شناخت وی، به پاسخی اقناعی اکتفا نموده و فرمود: «اینکه تو می گویی خداوند دو تا است، خود دلیل بر یکتایی است؛ زیرا تو «دومی» را نمی خوانی، مگر آنکه اولی را اثبات کنی. پس اولی، مورد اتّفاق همگان بوده و دومی، محلّ اختلاف است.»همان طور که دیده می شود، آن حضرت در این استدلال به اثبات خدای واحد اکتفا نموده، خدای دوم را در مرحلة شک وامی نهد و آن را نفی نمی­ کند. طبیعی است که این استدلال، صرفاً جنبة اقناعی داشته و این نیست، مگر همان «مخاطب شناسی» و رعایت ظرف فکری مخاطب.
ب­. رفتار به عنوان مربّی
تربيت که فرايندی جهت کمک شخص مورد پرورش در راستای ايجاد تغيير تدريجي در ساحت­ هاي روحي و رفتاري به واسطه انساني ديگر و به منظور دستيابي به کمال انساني و اصلاح رفتارهاي آدمي است، اصولاً از سوی افرادی صورت می­ پذیرد که دارای برجستگی­ های روحی بوده و دغدغه کمال و سعادت مردم را داشته باشند.
مقتضای تربیت افراد، گاهی در قالب موعظه صورت می­ پذیرد؛ زیرا موعظه، بياني است که نفس شنونده را نرم کرده و قلب او را به رقت مي آورد. گاهی نیز موعظه در قالب رفتار صورت می­ پذیرد. البته سیره عملی و رفتار شخصی فردِ مربّی، اثربخش­ تر و مؤثرتر از گفتار و توصیه زبانی او می­ باشد. از این رو، امام صادق(ع)، مربّیان جامعه را به دعوت عملی فراخوانده است:
«كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم؛مردم را با غیر زبان­تان دعوت و تبلیغ کنید.»
امام رضا(ع) مانند سایر اهل بیت(ع)، تربیت و ارشاد مردم را سرلوحه رفتارهای خویش قرار می­ داد و روایات بسیاری در خصوص بازداشتن مردم از بدی­ها و ضرورت رویکرد آنان به امور خیر از آن حضرت وجود دارد. از این رو، در زیارت آن حضرت چنین می­ خوانیم:
«أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ‏ الْهَادِي‏ وَ الْوَلِيُّ‏ الْمُرْشِد؛ گواهی می­دهم که تو پیشوای هدایت کننده و ولیّ ارشاد­کننده هستی.»
گفتنی است که عمده­ ترین رویکرد تربیتی آن حضرت را باید در رفتار عملی­شان مشاهده کرد. این رویکرد تربیتی، مشتمل بر رفتارهای متفاوتی است که به برخی از آنها اشاره می­­ شود:
۱. رویکرد تربيتي ـ الگويي
این رویکرد، به معنای تربيت­ پذيري افراد بر اساس منطق الگوگيري از رفتار مربّي است و میزان مقبولیّت وی، موجب تأثيرگذاری او در افرادی که به ایشان علاقه­ مند هستند، می­ شود. امام رضا(ع) که در ميان مردم و با آنان می‏ زيست، اسوه رفتار مطلوب در جامعه بود و از این رو، با رفتار خويش به مردم گونه مطلوب زندگی را می‏ آموخت.
«محمد بن ابی­ عباد می‏گويد: فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاس بود. لباس او [در خانه] درشت و خشن بود؛ اما هنگامي که در مجالس عمومی شرکت می‏ کرد، لباس­های خوب و متعارف می‏ پوشيد و خود را می‏ آراست.»
۲. رویکرد تربيتي مبتنی بر امر به معروف و نهي از منکر
امر به معروف و نهي از منکر، در قرآن و روايات، محور مباحث ديني قرار گرفته است. در برخي آيات، ايمان به خدا و انجام اين دو فريضه، دليل برتري امت اسلامي ذکر شده است:
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ؛شما، بهترين امت هستید که برای مردم به وجود آمدید؛ امر به معروف و نهي از منکر مي کنيد و به خدا ايمان داريد.»
نقل شده است که روزي امام رضا(ع) با بزرگان اديان مختلف مناظره داشتند و سخنان بسیاری بين امام(ع) و حاضران ردّ و بدل  شد؛ تا اينكه اذان ظهر فرارسيد و امام با اعلام اینکه وقت نماز است، مناظره را قطع و دیگران را به نماز اوّل وقت فراخواندند.
يكي از حاضران كه عمران نام داشت، ضمن اظهار نارضایتی گفت: شايد اگر سخنان تان را ادامه دهيد، مسلمان شوم. اما ايشان با تأکید بر انجام فریضه نماز اوّل وقت، انجام آن را در اولویّت قرار دادند
طبیعی است که این رفتار، موجب فهم دیگران برای انجام فریضه نماز اوّل وقت شده و این رفتار امام(ع)، در ذهن مردم تأثیری دو چندان می­ گذاشت.
۳. برخورد مؤثر و سازنده
امام حسن عسکری(ع) فرمودند: هنگامی که ولایت­عهدی از سوی مأمون به امام رضا(ع) تفویض شد، یکی از دربانان مأمون وارد شد و گفت: گروهی که خود را شیعه امام علی(ع) می­ نامند، جلو خانه ایستاده و اجازه دیدار می­ خواهند. امام(ع) تا دو ماه متوالی به آنان اجازه دیدار نداد؛ تا اینکه آنان توسط دربان به حضرت پیغام دادند اگر شما را دیدار نکنیم، هنگام بازگشت به وطن نزد مردم سرافکنده خواهیم شد. امام(ع) گرچه به آنان اجازه دیدار داد، اما با آنها برخورد سردی نمود. وقتی آنان از دلیل این نوع برخورد حضرت سؤال کردند، امام(ع) رفتار آنها را سبب این قضیه اعلام کرده و فرمود: شما ادّعا دارید که از شیعیان امیر مؤمنان(ع) هستید؛ در حالی که شما در بیشتر کارهای خویش با علی(ع) مخالفت نموده و در باره بیشتر واجبات و حقوق برادران دینی خود کوتاهی می­ نمایید. بدانید اگر ادعای شما توسط رفتارتان تأیید نشود، هلاک خواهید شد؛ هرچند این علاقه و محبت نسبت به علی(ع)، برای شما ارزنده است.
آنان در همان لحظه استغفار کردند و این عمل امام(ع)، درسی تربیتی برای بازگرداندن آنها به اصول و ارزش­ های اسلامی بود. سپس حضرت با عنایت به اینکه آنان شصت بار به در خانه امام آمده بودند، به دربان خود فرمود: اینک شصت بار نزد آنان برو و سلام مرا به آنها ابلاغ نما؛ زیرا خداوند به سبب استغفار، از گناهان آنان درگذشت. پس نسبت به آنان و خانواده­ های­شان، کمک مالی کرده و هدایایی بخشید.
ج­. رفتار به عنوان مدیر
از جمله اموری که می ­تواند در جهت الگوی رفتار جمعی مورد توجه قرار بگیرد، چگونگی رفتار یک فرد در جایگاه مدیریت بخشی از جامعه است؛ زیرا مدیریت مطلوب، تنها در صورتی محقق می­ شود که مدیر بتواند با ارائه رفتارهای اجتماعی مطلوب، پذیرش فراگیر نزد افراد تحت مدیریت خویش بیابد.
بنابراین، بخش عمده­ای از این گونه رفتارهای اجتماعی را می­ توان در سیره امام رضا(ع) مشاهده کرد که الگوی خوبی برای مدیران و رفتارهای مدیریتی به شمار می رود.
۱. برنامه­ ریزی
از جمله اموری که می­ تواند در راستای مدیریت کلان یک مدیر مؤثر باشد، برنامه­ ریزی برای زندگی مردم است. از این رو، امام رضا(ع) در ارشادها و راهنمایی­ های خود به مردم می­ کوشید نظام­ مندی را در زندگی مردم حاکم سازد. پس برنامه ­ریزی و تدبیر معیشت و تعیین برنامه زندگی برای مردم را می­ توان از فعالیت­ های اجتماعی امام رضا(ع) ارزیابی کرد. موارد ذیل، از جمله دستورات آن حضرت برای برنامه سلوکی افراد مؤمن است که علاوه بر نظم در امور زندگی، دنیا و آخرت را توأمان مد نظر قرار داده است:
۱. بخشی از امور زندگی باید در ارتباط و راز و نیاز با خداوند صرف شود.
۲. بخشی دیگر برای امور معاش و گذران زندگی تنظیم گردد.
۳. بخشی از زندگی برای معاشرت با دوستان مورد اعتماد که یادآور عیوب دوست خود بوده و در باطن با آنان اخلاص می­ ورزند، قرار داده شود.
۴. و بخشی دیگر از زندگی باید برای بهره­ گیری از لذات مشروع قرار داده شود؛ زیرا با استفاده از این اوقات است که افراد، قادر به تلاش در زمان­ه ای دیگر هستند.
۲. مشورت
از شایسته ­ترین اموری که مدیر باید آنها را رعایت نماید، عدم استبداد به رأی و مشورت با دیگران برای دست یابی به راهکارها و تصمیم­ های مناسب جهت تدبیر امور است.
بر همین اساس، امام رضا(ع) با اهل منزل، برخی دوستان و حتی با بعضی غلامان و خدمت گزاران مشورت می­ کرد؛ به عنوان نمونه، از معمر بن خلاد نقل شده: «هنگامی که یکی از غلامان امام رضا(ع) درگذشت، امام(ع) به من فرمود: فردی با فضیلت و امانت­ دار را به من معرفی کن. با شگفتی اظهار داشتم: چگونه من کسی را به شما معرفی نمایم، در حالی که شما دانای به همه امورید. امام(ع)، مشورت پیامبر(ص) را مورد اشاره قرار داد و فرمود: رسول خدا(ص) با یارانش مشورت می­ کرد. آنگاه در باره آنچه می­ خواست، تصمیم می­ گرفت.»
امام رضا(ع) در خصوص مطلوب بودن این سیره اجتماعی، از پدر بزرگوارشان یاد کرده و می­ فرمودند:
«با اینکه عقل او بر تمام مردم برتری داشت و هیچ عقلی با او برابری نمی­ کرد، با این حال، در بسیاری از وقت­ ها با یکی از غلامان سیاه­ پوست خود مشورت می­ کرد. به آن حضرت گفته شد: آیا با چنین کسی مشورت می­ کنی؟ در پاسخ فرمود: چه بسا خدای بلند­مرتبه مشکلی را با زبان چنین شخصی برطرف نماید. بسیاری از اوقات، در باره مزرعه یا باغ، آن حضرت را راهنمایی می­ کردند و ایشان بدان پیشنهادها عمل می کرد.»
۳. رفتار شایسته با زیردستان
بسیاری از مدیران با فرصت­ طلبی از جایگاه مدیریتی خویش، زیردستان را بردگان خود فرض کرده و آنها را استثمار می­ کنند؛ اما اهل بیت(ع) همواره والاترین رفتارهای انسانی را با زیردستان داشته­ و دیگران را نیز به این روش توصیه می­ کردند.
از همین رو، امام رضا(ع) گاهی یکی از غلامان را برای انجام کاری فرامی­ خواندند. هنگامی که گفته می­ شد: مشغول غذا خوردن است، می­ فرمود: بگذارید غذایش را بخورد، بعد برخیزد.
یاسر، خادم آن حضرت(ع) نقل می­ کند که به ما فرمود:
از جمله اموری که می­ تواند در راستای مدیریت کلان یک مدیر مؤثر باشد، برنامه­ ریزی برای زندگی مردم است. از این رو، امام رضا(ع) در ارشادها و راهنمایی­ های خود به مردم می­ کوشید نظام­ مندی را در زندگی مردم حاکم سازد. پس برنامه ­ریزی و تدبیر معیشت و تعیین برنامه زندگی برای مردم را می­ توان از فعالیت­ های اجتماعی امام رضا(ع) ارزیابی کرد.
«إِنْ‏ قُمْتُ‏ عَلَى‏ رُءُوسِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَأْكُلُونَ فَلَا تَقُومُوا حَتَّى تَفْرُغُوا؛اگر من بالای سر شما ایستادم و شما در حال غذا خوردن بودید، بلند نشوید.»
آن حضرت ضمن به رسمیّت شناختن ساعاتی خاص برای زیردستان، نظم در امور آنان را مد نظر قرار داده و می­ کوشیدند در هنگام استراحت، عبادت یا غذا خوردن غلامان و زیردستان، آنان را به کار نگیرند.
د­. رفتار در جایگاه خویشاوند
امام رضا(ع) اهتمام خاصّی نسبت به تربیت اعضای خانواده خویش داشته و در اوقاتی که فرصتی فراهم می­ آمد، آنها را گرد هم جمع کرده، صمیمانه با آنها سخن می گفت و اسباب هدایت­شان را فراهم می­ نمود:
«كَانَ الرِّضَا(ع) إِذَا كَانَ خَلَا جَمَعَ‏ حَشَمَهُ‏ كُلَّهُمْ عِنْدَهُ الصَّغِيرَ وَ الْكَبِيرَ فَيُحَدِّثُهُمْ وَ يَأْنَسُ بِهِمْ وَ يُؤْنِسُهُمْ؛هر گاه امام تنها می ‎شد و از مسائل روزمره فارغ می‎ گردید، اعضای خانواده و اطرافیان را گرد می ‎آورد، با آنان سخن می‎ گفت و انس و الفت می‎ گرفت.»
در عین حال، ایشان جدا از روابط خویشاوندی، ارتباط با بستگان را بر محور حق و حقیقت برقرار می­ نمود؛ به گونه­ ای که ضمن گرامی داشتن خویشاوندان شایسته خود، آنان را مورد شفقت و مهربانی قرار می ­داد و اگر در یکی از بستگان خویش، خلاف و انحرافی در مسائل اخلاقی یا اعتقادی می­ دید، به او تذکر داده یا انتقاد می­ کرد و رابطه خویشاوندی باعث نمی­ شد آن حضرت، از امر به معروف و نهی از منکر خودداری کند.
یاسر، خادم آن حضرت می­ گوید: زید، برادر امام رضا(ع) در مدینه خروج کرد و دست به کشتار و آتش­ سوزی خانه­ های بنی­ عباس زد. از این جهت، به «زید النار» معروف بود. وقتی او را دستگیر کردند و نزد امام رضا(ع) بردند، حضرت به او فرمود: انتسابت به مادرمان حضرت زهرا(ع) موجب نمی­ شود گناه کنی و انتظار داشته باشی که وارد بهشت شوی. زید گفت: من، برادر تو هستم. حضرت فرمود: تو تا وقتی برادر منی که خدای متعال را اطاعت کنی. درست مانند فرزند نوح(ع) که خداوند فرمود: «او از خاندان تو نیست؛ او عمل غیر صالح است» و خداوند او را به دلیل معصیتش از خاندان نوح اخراج کرد
ه. رفتار با میهمانان
میهمان­ نوازی که در همه جوامع، سنّتی نیک به شمار می­ رود، موجب می­شود که مردمان با یکدیگر مهربان بوده، نسبت به هم سخاوت ورزیده و ایثار روا دارند. از همین رو، دین اسلام ضمن تأکید بر این روش ­پسندیده، حرمت نهادن به میهمان و تکریم جایگاه وی را مورد عنایت قرار داده است.
امام رضا(ع) ضمن اینکه غذا خوردن به­ تنهایی را خوش نمی­ داشت و سفره اطعام ایشان همواره گسترده بود، حضور همه افراد از رنگ و نژادهای مختلف را مورد توصیه قرار می­ داد. مردی از اهل بلخ روایت می­ کند که:
در سفر خراسان، امام رضا(ع) روزی سفره غذا طلبید و همه غلامان از سیاه و سفید را دعوت کرد و در پاسخ به درخواست یکی از همراهان خود مبنی بر گستردن سفره مجزّا برای غلامان، فرمود: ساکت باش! همانا خداوند و پدر و مادر همه ما، یکی است و شایستگی هر کس، به مقدار کرداش است.
اهتمام به میهمان، در منطق و رفتار امام رضا(ع) به گونه­ ای است که علاوه بر پذیرایی، امنیّت و آسایش روانی میهمانان را نیز مدّ نظر قرار داده و از این رو، حتّی در زمانی که آن حضرت، مسموم شده و در معرض شهادت قرار داشتند، پس از آنکه نماز ظهر را به جای آوردند، از وضعیّت میهمانان خویش که گویا جویای سلامتی ایشان بودند، پرسیده و ضمن اینکه خود بر سر سفره نشستند، مردم را نیز به سفره غذا دعوت کرده و یکایک را مورد محبت و مهر خویش قرار دادند. هنگامی که همگان غذای خود را خوردند، از فرط مسمومیّت بیهوش شدند
تکریم شخصیت و جایگاه میهمان، مقتضی آن است که اسباب آسایش و راحتی او فراهم شده و دچار کمترین زحمتی نشود. در منطق رفتاری امام رضا(ع) مشاهده می شود که ایشان راضی به خجالت میهمان خود نشده و در حالی که هیبت امام(ع) مانع می­ شد که میهمان، طلب آب نماید، ایشان با علم به این قضیه، خود، طلب آب نموده و میهمان را نیز به نوشیدن آب دعوت می­ نمود.از این رو، امام رضا(ع) به کارگیری میهمان برای کار منزل را ناخوشایند دانسته و به مهمانی که شبی در محضر ایشان بود و پس از کم ­نور شدن چراغ، در صدد اصلاح آن برآمده بود، فرمود: ما مردمی هستیم که از مهمان خود کار نمی­ کشیم. بنابراین، ایشان را از این کار بازداشته و خود به اصلاح چراغ پرداختند
امام رضا(ع) در خصوص فرد دیگری که میهمان آن حضرت بوده و جهت پرسش سؤال تا پاسی از شب در محضر آن حضرت مانده بود، امنیّت وی را مد نظر قرار داده و از وی دعوت کردند که به دلیل خطرات احتمالی در نیمه شب، برای خواب در آنجا بمانند. از همین رو، ایشان بستر خواب را برای میهمان گسترانیدند، شخصاً ملحفه و لحاف بر وی افکنده و برایش دعا کردند. جالب است وقتی میهمان از این که مورد محبّت ویژه امام رضا(ع) قرار گرفت، به غرور دچار شد، امام(ع) با درک این معنا، بازگشته و به وی در این خصوص هشدار داده و او را به تقوا و دقّت در اعمالش فراخواند.