جستجو

خبرنامه

اشتراک

فرازی از نهج البلاغه

 

قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَشَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَعِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غَيْرَتِهِ.

امام(عليه السلام) فرمود: ارزش هر كس به اندازه همت او و راستگويى و صداقتِ هر كس به اندازه شخصيت اوست و شجاعت هر كس به اندازه بى اعتنايى وى (به ارزش هاى مادى) است و عفت هر كس به اندازه غيرت اوست.

شرح و تفسير چهار فضيلت مهم اخلاقى امام(عليه السلام) در اين چند جمله حكيمانه به رابطه چهار موضوع مهم با چهار موضوع ديگر از صفات انسانى اشاره فرموده است. نخست مى فرمايد: «ارزش هر كس به اندازه همت اوست»; (قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ). منظور از همت تصميماتى است كه انسان براى انجام كارهاى مهم مى گيرد و به دنبال آن تلاش مى كند. هر اندازه اين تصميمات والاتر و اين تلاش ها گسترده باشد همت انسان بلندتر است و اين كه امام مى فرمايد: ارزش هر كسى به اندازه همت اوست براى آن است كه اشخاص والا همت معمولاً تلاش مى كنند تا

 

 

به مقامات عالى برسند پس نبايد ارزش وجودى ظاهرى آنها را امروز ملاحظه كرد بلكه آن نيروى نهفته در درون آنها كه نامش همت است بايد مقياس و معيار شمرده شود. در كتاب غررالحكم از امام همين معنا به صورت ديگرى بيان شده است، مى فرمايد: «مَنْ شَرَفَتْ هِمَّتُهُ عَظَمَتْ قِيْمَتُهُ; كسى كه همت عالى داشته باشد قيمت و ارزش او زياد است». در حديث ديگرى از همان حضرت و در همان كتاب مى خوانيم: «ما رَفَعَ أمْرَءٌ كَهِمَّتِهِ وَ لا وَضَعَهُ كَشَهْوَتِهِ; هيچ چيز انسان را به مانند همت او بلندمقام نمى كند و هيچ چيز، او را مانند شهوتش پست نمى سازد». به گفته شاعر: همت بلند دار كه مردان روزگار *** از همت بلند به جايى رسيده اند در دومين جمله پرمعناى خود مى فرمايد: «راستگويى و صداقتِ هر كس به اندازه شخصيت اوست»; (وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ). زيرا انسان با شخصيت اين كار را براى خود ننگ مى داند كه به ديگران دروغ بگويد. اضافه بر اين، غالبا ديده شده است كه دروغ ها بعد از مدتى فاش مى گردد; انسان با شخصيت حاضر نمى شود كارى انجام دهد كه در آينده آبروى او را ببرد. در احاديث ديگرى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «الصِدْقُ عِزّ; راستگويى سبب عزت است» و در حديث ديگرى مى افزايد: «الصِّدْقُ صَلاحُ كُلُّ شَىء وَالْكِذْبُ فَسادُ كُلُّ شَىْء». يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) به نام ابو كهمس خدمت آن حضرت رسيد و عرض كرد: (يار وفادار شما) ابن ابى يعفور به شما سلام فرستاده است فرمود: سلام بر تو و بر او. هنگامى كه نزد او رفتى سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مى گويد: «انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِيٌّ(عليه السلام) عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِيّاً(عليه السلام) إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَأَدَاءِ الاَْمَانَةِ; نگاه كن ببين على(عليه السلام) با چه صفاتى آن مقام را نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله)پيدا كرد آن صفات را داشته باش، زيرا على تنها به اين سبب به آن مقام نزد پيغمبر رسيد كه در سخن گفتن، صادق بود و در اداى امانت امين». اين سخن را با حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پايان مى دهيم، فرمود: «الْجَمالُ صَوابُ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَالْكَمالُ حُسْنُ الْفِعالِ بِالصِّدْقِ; جمال، به سخن حق گفتن است و كمال، به انجام كارهاى نيك توأم با صدق». بايد توجه داشت كه «مروءة» به معناى جوانمردى، مردانگى، و فتوت و مجموعه اى از شايستگى هاست كه در يك انسان باارزش جمع مى شود كه شخصيت او را تشكيل مى دهد. سپس در سومين سخن حكمت آميز خود مى فرمايد: «شجاعت هر كس به اندازه بى اعتنايى او (به ارزش هاى مادى) است»; (وَشَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ). روشن است وابستگى هاى انسان به مقام و مال و شهوات دنيا از شجاعت او مى كاهد و او را به اسارت مى كشاند; اما هنگامى كه خود را از اين امور آزاد سازد، با شجاعت حرف خود را مى زند و راه خود را مى پيمايد و در برابر كسى ذليلانه سر تعظيم فرو نمى آورد و با توكل بر خدا در برابر حوادث سخت مى ايستد. در لسان العرب آمده است كه «أنَفْ» (بر وزن هدف) به معناى كراهت داشتن چيزى و خود را برتر از آن دانستن است، بنابراين «أنف» در جمله بالا مى تواند اشاره به بى اعتنايى نسبت به ارزش هاى مادى باشد. آن گاه امام(عليه السلام) در چهارمين و آخرين سخن حكيمانه اش مى فرمايد: «عفت هر كس به اندازه غيرت اوست»; (وَعِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ). «غيرت» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه عبارت از انزجار طبيعى انسان نسبت به تصور شركت ديگران در امورى است كه مورد علاقه اوست و به تعبير ديگر غيرت به معناى حفظ ارزش هاى مربوط به خود و جلوگيرى از تجاوز ديگران به حريم اوست كه غالباً در عرف ما در امور ناموسى به كار مى رود. بديهى است كسى كه نسبت به نواميس خود غيرت دارد هرگز حاضر نمى شود به نواميس ديگران چشم خيانت بدوزد، بنابراين هر اندازه غيرت انسان بيشتر باشد عفت او هم بيشتر خواهد بود. گرچه عفت و غيرت هر دو غالباً در عرف امروز ما بيشتر در مسائل ناموسى به كار مى رود; ولى از نظر ارباب لغت و علماى اخلاق، هر دو معنايى وسيع دارند: «عفت» به معناى خوددارى و حالت انزجار از ملاحظه صحنه هاى زشت و «غيرت» هرگونه اهتمام و دفاع از حقوق الهى و انسانى خويش است و بعيد نيست كه منظور از امام(عليه السلام)از جمله بالا همان معناى وسيع كلمه در هر دو مورد باشد. از اين رو در حديثى از امام باقر(عليه السلام) در كتاب كافى مى خوانيم: «إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ; برترين عبادت پاك بودن از نظر تغذيه و امور جنسى است». نيز از همان امام نقل شده كه فرمود: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْء أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْن وَفَرْج; هيچ كس خدا را عبادتى بهتر از اين نداشته كه عفت را در مورد شكم و امور جنسى رعايت كند»، لذا در حديثى از امير مؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ; شخص با غيرت هرگز زنا نمى كند».

 

شرح و تفسیر حکمت 47 نهج البلاغه