جستجو

خبرنامه

اشتراک

ويژگي هاي زنان از منظر نهج البلاغه

حضرت علي (ع) زنان و مردان را داراي سرمايه هاي يكسان خلقتي مي داند كه اين سرمايه ها در جنسيت هاي متفاوت (زن –مرد) بروزهاي متفاوتي مي يابد، لذا اگرچه زن و مرد، به عنوان نوع انسان در بسياري از صفات مشترك هستند، اما در برخي موارد اختلاف وجود دارد كه اين اختلاف بر ايفاي وظايف آن ها اثر مي گذارد. صفات و ويژگي هاي متفاوت زنان و مردان را مي توان به ۲ بخش تقسيم نمود:


۱.  صفات ذاتي:

زنان داراي صفات ذاتي خاص و تقريبا غيرقابل تغيير هستند كه اين امر آنان را از مردان متمايز مي سازد. از جمله صفاتي كه در نهج البلاغه براي زنان آورده شده مي توان به تكبر ،‌ترس، بخل، و لطافت زنانه اشاره نمود. حضرت امير (ع) در حكمت 226 مي فرمايد: «خيار خصال النساء شرار خصال الرجال: الزهر و الجبن و البخل فاذا كانت المراه مزهوه لم تمكن من نفسها و اذا كانت بخيله حفظت لذا كانت جبانه فرقت من كل شيء يعرض عليها» بهترين خوي زنان ، بدترين خوي مردان است كه همانا تكبر، ترس و بخل است ، پس هر گاه زن متكبر باشد به كسي جز همسر سر فرود نمي آورد و هر گاه ترسو باشد، از آنچه به او روي مي آورد، مي ترسد. علي (ع) در اين حكمت، نه تنها صفات ذاتي زنان و تفاوت آنها را با مردان بر شمرده اند، بلكه آثار و نتايج اين صفات،يا بخشي از علل و فلسفه اين صفات را در زنان ذكر نموده اند. قابل ذكر است كه نوع تكبر زن، تكبر در برابر بيگانگان و نامحرمان است تا سرافرازي و بزرگواري شخصيت زن در هنگام فعاليت هاي اجتماعي در اذهان تداعي گردد. بخل زن به سبب كنترل حس زيبايي طلبي و گرايش به زيبايي هاي دنيوي است كه مي تواند از مصرف جلوگيري نمايد. ترس زن نيز موجب مصونيت خانواده است، اما چون مي تواند عاملي جهت ركود فعاليت و ارتقاي او در اجتماع محسوب مي گردد، با حكم حجاب اسلامي تعديل شده است؛ زيرا حجاب، عامل ايجاد شجاعت زن ، در مواجهه با بيگانگان است كه همواره رفتار متكبرانه زن شخصيت مستقل و فعال او را كامل ساخته و از هر گونه حقارت، فرودستي و كمبود در او جلوگيري مي كند.


۲. صفات عرضي:

اين صفات در زنان در حالي بروز مي يابد كه شرايط محيط پرورشي ايجاب كند و به همين لحاظ اعتباري ناميده مي شوند. در نهج البلاغه دراين راستا به چندفراز «نقص عقل» «نقص ايمان» و «نقص سرمايه» اشاره شده است. اين سه موضوع درجملات نهج البلاغه براي برتري مردان بر زنان مورد استفاده قرار گرفته است . اين جملات را حضرت امير (ع) پس از پايان يافتن جنگ جمل در نكوهش زنها مي فرمايد: «گويا توبيخ و سرزنش عايشه و پيروان او منظور باشد» اي مردم، ايمان زنان ناقص است برخورداري زنان از سهم الارث ناقص است عقول آنان ناقص است. دليل نقصان ايمان زنان بازنشست آنها در روزهاي قاعدگي از نماز و روزه است دليل نقصان عقول آنها تساوي شهادت دوزن با يك مرد است و دليل نقصان برخورداري آنها از سهم الارث اين است كه نصف سهم الارث مردان است. اول از همه بايد به اين موضوع اشاره كرد كه اين جملات را پس از پايان يافتن جنگ جمل حضرت اميرالمومنين (ع) نقل كرده اند . حضرت در خطبه 80 به سه تفاوت بارز بين زن و مرد اشاره نموده است . از منظر حضرت علي (ع) يكي از تفاوتهاي غير قابل انكار بين زن و مرد تفاوت از حيث قواي دماغي و عقلاني و عاطفي است . البته مقصود از عقل، عقل نظري است چرا كه در عمل عملي نه تنها زن ها ضعيف تر از مردان نمي باشند بلكه گاهي نيز بر آنها غلبه مي نمايند. بعبارت ديگر عقل تئوريك و تحليل گر و فرضيه باف و فلسفه پرداز و عقل سياسي و اجتماعي در مردان دامنه و قدرت بيشتر و گسترده تر دارد. به طور كلي عقل خشك –رياضي و تفكر محض نظري در صنف مردان بيش از زنان فعال است ولي عقل عملي كه به كمال و صعود انسانها مربوط است در مورد مرد و زن مساوي است . مفسرين در اين باره معتقدند اگرچه دنياي عقلي و دنياي شهودي و عاطفي زنان متفاوت است . لكن اين مسأله دخالتي در ارزشگذاري انساني ندارد و عقل عملي كه به كمال و صعود انسانها مربوط است در مرد و زن مساوي است، قياس و استقراء و حل معادلات رياضي و چيدن صغرا و كبرا، يك فن است نه يك ارزش انساني و اگر نوع مرد در اين جهت با نوع زن متفاوت است و كميت چنين نيرويي در آن دو يكسان نباشد هرگز به معني كسر شأن يكي و قدر و قیمت ديگري نيست بويژه كه در درك حقايق و كمال معرفت الهي و رشد اخلاقي و اراده كه همه به عقل عملي مربوط است زن و مرد مساوي اند و درك برخي حقايق لطيف عاطفي و شهودي براي زنان آسانتر از مردان است و در اين نوع ادراكات زنان حتي قوي ترند. پس يكي از تفاوت هايي كه حضرت (ع) در بيان حد عقلي بين زن و مرد به آن اشاره داشته اند مسأله نواقص العقل است كه حضرت در خطبه 80 به اين مسأله توجه داشته اندكه همانطور كه گفتيم منظور از اين نقص به معني نقص ارزشي نيست بلكه درعرصه مسائل خشك عقلاني و نظري زنان نسبت به مردان ضعيف تر هستند و ضعف و نقصان زنان دراين مسأله به بالندگي و تكامل زنان در عرصه هاي ارزشي هيچ گونه آسيب جدي وارد نمي آورد. علاوه برتفاوت در حد عقل نظري در ميان زنان ومردان تفاوت درعواطف هم وجود دارد . طبيعي است كه زنان به خاطر رسالت مادري و همسري خود، از شدت عواطف بيشتري برخوردارند كه اين مسأله به خودي خود براي زن، بسيار ارزشمند است چرا كه غرايز و عواطف در آدمي سرچشمه همه نوع حركت وفعاليت است و بنابر تعبير روان شناسان موتور اصلي حركت و فعاليت مادام العمر در انسان، عواطف مي باشد و نوع و شدت و ضعف آن تاثير خاصي در زندگي فردي، اجتماعي انسان دارد. از آنجا كه شدت عواطف در زنان بيشتر است ، لذا ادراكات عقلي زن بيشتر از عواطف تأثير مي پذيرد ولي مردان بجهت آنكه كمتر تحت تأثير ساختار عاطفي خويش قرار دارند از جهت غلبه و قدرت عاطفي بر مردان غالب شده ، در نتيجه مردان از جهت عاطفي و زنان از حيث عقلاني نسبت به يكديگر احساس نياز مي كنند. به عبارت ديگر نقصان عقلي زن به تماميت عقلي مردو نقصان عاطفي مرد به تماميت عاطفي زن ترميم و جبران مي شود و از آنجا كه زندگي انسان و كمال او هم محتاج زمينه هاي عاطفي و هم نيازمند عقل تمام مي باشد در اين صورت يك زن و مرد با هم يك واحد تمام انساني را مي سازند. لذا همان طور كه توضيح داده شد از منظر امام علي (ع) اين نقص، نقص ارزشي و كيفي نيست بلكه به جهت وجود سراسر عاطفه زن، و به جهت تأثيرپذيري ادراكات از عواطف (چه مرد،چه زن) است كه همين مسأله موجب نقصان عقل در زن مي شود. به طور كلي مي توان گفت خطبه در پي تبيين يك مفهوم كلي است كه يك مصداق عيني بهانه طرح آن گشته است، يعني هر چند يك زن (عايشه ) موجب ايراد اين خطبه گشته ولي امام از اين زن خاص (عايشه) بعنوان بيان و مصداق از يك مفهوم كلي بهره برده است ولذا هر زني كه در تشخيص اجتماعي خویش دچار اشتباه گرديده است مورد خطاب اين هشدار امام در واقع خواهد بود بنابراين زنان مومنه اي كه از تدبير و تعقل صحيح برخوردار بوده و اطلاع كافي از شخصيت انساني و صنفي خويش داشته و در کنش و منش هايشان جايگاه طبيعي و اجتماعي خود را در نظر دارند از خطاب اين خطبه خارجند.