اهتمام به سعی و تلاش در سبک زندگی اسلامی
قطعاً کار و تلاش و کوشش موجب وسعت در رزق انسان خواهد شد، این توصیهی تمامی انبیاء الهی و ادیان آسمانی میباشد؛ و همچنین دین اسلام در این زمینه تک بعدی عمل ننموده است بلکه برای دنیا و آخرت انسان برنامه ریزی جدی نموده از دنیای انسان نیز غافل نشده است. همان گونه که هدف از آفرینش را چیزی جز تعبد و بندگی خدای تبارک و تعالی نمیداند چنان که خدای تبارک و تعالی میفرماید: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) یعنی: من جن و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند. در دنیا نیز دستور داده به فکر آبادانی و تلاش و کوشش باشید چنان که خدای تبارک و تعالی میفرماید: (هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیه) یعنی: اوست که شما را از زمین پدید آورد و از شما خواست تا در آن آبادى کنید.
بنابراین خدای تبارک و تعالی تلاش و کوشش در دنیا را نه تنها دوست میدارد بلکه نوعی عبادت نزد پروردگار یکتا تلقی گردیده است. چنان که خدای تبارک و تعالی میفرماید: (وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی)
یعنی: و (نمىداند) اینکه براى آدمى جز آنچه به سعى و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایى) نخواهد بود، نکتهی قابل توجه این که مفسرین در معنای «سعى» میگویند: سعی در اصل به معنى راه رفتن سریع است که به مرحله دویدن نرسیده، ولى غالباً به معنى تلاش و کوشش به کار مىرود، چرا که به هنگام تلاش و کوشش در کارها انسان حرکات سریعى انجام مىدهد، خواه کار خیر باشد یا شر باشد. جالب اینکه نمیگوید: بهره انسان کارى است که انجام داده، بلکه میگوید تلاشى است که از او حاصل شده است، اشاره به اینکه، مهم تلاش و کوشش است هر چند انسان احیاناً به مقصد و مقصودش نرسد که اگر نیتش خیر باشد خدا پاداش خیر به او مىدهد، چرا که او خریدار نیتها و ارادههاست، نه فقط کارهاى انجام شده. به خاطر همین در روایات متعدد از نیت خیر تحسین و تمجید نموده و آن را دارای اجر و مزد بسیار دانسته است. چنان که خدای تبارک و تعالی در جای دیگری میفرماید: (وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری) یعنی: و آیا خبر ندارد که سعى و کوشش او به زودى دیده مىشود.
مرحوم علامهی طباطبائی در مورد معنای سعی بیان لطیفی دارد که میفرماید: منظور از" سعى"، آن عملى است که در انجامش جد و جهد و تلاش بسیار زیادی نمود، یعنی هر کاری که در آن جد و جهد زیادی شود و دارای تلاش و کوشش بسیار باشد، دارای ارزش است. به همین علت است که امام باقر (علیهالسلام) در روایتی میفرماید: (مَن طَلَبَ الدُّنیَا استِعفَافَاً عَنِ النَّاس وَ سَعیاً عَلی أَهلِهِ، وَتعطِفاً عَلَی جَارِهِ، لَقَی الله عَزَّوجَل یَومَ القِیَامَةِ و وَجهه مِثل القَمَر لَیلَةَ البَدرِ) یعنی: کسی که در راه کسب مال حلال تلاش کند و نیت او این باشد که افزون بر آن که خود و خانوادهاش را از دیگران بینیاز کند، به همسایگان خود کمک کند، روز قیامت، در حالتی خدا را ملاقات میکند که صورتش همانند ماه شب چهاردهم میدرخشد.
نقل شده است که روزی جوانی از حضور پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میگذشت، عدهای که در محضر آن حضرت بودند دیدند که این جوان، نیروی قابل توجهی دارد. عرض کردند: (وَیح هَذَا لَوکَانَ شَبَابه وَجَلدِهِ فِى سَبِیلِ اللهِ) یعنی: ای کاش که در راه خدا قدم برمیداشت آن حضرت فرمود: اگر این شخص حرکت کرده است تا عایلهاش را از راه صحیح و حلال تأمین کند یا میکوشد تا پدر و مادر پیر خود را از راه صحیح، حفظ و اداره کند یا تلاش میکند تا سر بار جامعه نباشد و خود را از نیازمندی به این و آن برهاند، این راه، راه خداست؛ ولی اگر میکوشد تا بر ثروت خود بیفزاید، این راه، راه شیطان است.
تنبلی بدترین درد جامعه
با توجه به اینکه اسلام دینی جامع و کامل است و تمام ابعاد و زوایای زندگی فردی و اجتماعی انسان را در نظر گرفته است. به همین جهت هم برای آخرت انسان برنامه ای جامع در نظر گرفته و هم این که برای زندگی دنیای انسان بهترین راهکار های عملی را ارائه نموده است. به همین منظور است که برای تلاش در جهت تکاپوی زندگی انسان ها، از بی کاری و منزوی طلبی در زندگی و رفتار انسانی به شدت ما را بر حذر داشته است. بنابراین اراده خدا در زمینه وسعت و تنگى روزى، مشروط به شرائطى است که بر زندگى انسانها حکم فرماست، تلاشها و کوششها و اخلاصها و فداکاریها، و به عکس سستى و تنبلى و بخل و آلودگى نیتها، نقش تعیین کنندهاى در آن دارد، به همین دلیل قرآن مجید کراراً انسان را در گرو سعى و کوشش و تلاش و فعالیت خود شمرده، و بهرهی او را از زندگى به میزان سعى و تلاشش مىداند. لذا در کتاب وسائل الشیعه در کتاب تجارت و کسب و کار، بابى در زمینه تلاش و کوشش براى تحصیل رزق و روزى عنوان کرده و احادیث متعددى در این زمینه بیان مىدارد، نیز ابواب دیگرى در مذمت" بیکارى"، " پرخوابى"، " تنبلى" در طریق تحصیل نیازمندیهای زندگى به رشته تحریر در آورده است، از جمله در حدیثى که از امیرمؤمنان (علیه السلام) در این ابواب نقل شده مىخوانیم که فرمودند:(اِنَّ الاَشیاءَ لَما ازدَوجَت اِزدَوَجَ الکَسَلِ وَ العَجزِ فَنتَجَا بَینَهُمَا الفَقرَ) یعنی: هنگامى که موجودات در آغاز با هم ازدواج کردند، تنبلى و ناتوانى با هم پیمان زوجیت بستند و فرزندى از آنها بنام" فقر" متولد شد؛ و در حدیثى دیگر از امام صادق (علیه السلام) مىخوانیم: (لا تَکسِلُوا فِى طَلَب مَعَایِشِکُم فَاِنَّ آبَاءَنَا کَانُوا یَرکِضُونَ فِیهَا وَ یَطلُبُونَهَا) یعنی: در طلب روزى و نیازهاى زندگى تنبلى نکنید چرا که پدران و نیاکان ما به دنبال آن مىدویدند و آن را طلب مىکردند.
در این باره مقام معظم رهبری در بیاناتی که سرمنشأ از حکمت و درایت ایشان است در حرم حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودند: از جمله موانع دیگرى که انسان را از راه کمال بازمىدارد، تنبلى، تنپرورى، بىاعتنایى به کار و بىشوقى نسبت به حرکت است. شما در دعاى شب اول ماه رمضان مىخوانید: (اللَّهُمَ اجعَلنَا مِمَّن نَوَى فَعملَ وَ َلا تَجعَلنَا مِمَّن شَقِیَ فَکَسل وَ لا مِمَّن هُوَ عَلَى غَیر عَمَلٍ یَتَّکِل) (مفاتیحالجنان) دعاکننده از اینکه جزو کسانى باشد که دچار کسالت و بى عملى است، به خدا پناه مىبرد. نمىخواهد از جمله کسانى باشد که مىخواهند، اما عمل نمىکنند و انتظار دارند بدون کار کردن نتیجه بگیرند. (وَ لا تَجعَلنَا مِمَّن شَقِی فَکَسِلَ وَ لا مِمَّن هُو عَلى غَیر عَمَلٍ یَتَّکِل) یعنی: خداوندا! مرا جزو کسانى که فقط به آرزو تکیه مىکنند و به عمل و تلاش نمىپردازند، قرار مده، بنابراین زمانی که به جوامع عقب افتاده در کشورهاى متعدد نگاهی میاندازیم یکى از رازهاى عقبافتادگى و انحطاط این کشورها از لحاظ مادى و معنوى این است که عمل در زندگیشان، نقش زیادى ندارد. اینها دردها و مرضهای درونى است اینها موانع درونى انسان است که او را از کار باز مىدارد. بنابراین وقتی ما به زندگی ستم شاهی حکومتهای ظلمی که بر سر ایران حکومت میکردند، نظر میکنیم در مییابیم که آنها دائماً با دست نشانده های خود در کشور های غربی همکاری میکردند و بر اثر همین نوکری بود که تمام سرمایه های انسانی و مالی ما ایرانیان را مفت از کشور اسلامی خارج مینمودند.
مرحوم محدث قمی در کتاب گرانسنگ مفاتیحالجنان ضمن بیان آداب سفر نمودن نقل میکند که حضرت امام زینالعابدین (علیه السلام) سفر نمىکرد مگر با اشخاصى که نشناسند آن حضرت را براى آنکه در راه اعانت آنها نماید زیرا که هر گاه مىشناختند آن حضرت را نمىگذاشتند که آن حضرت کارى بکند، و از اخلاق شریف حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) است که وقتى با اصحاب در سفر بود خواستند گوسفندى بکشند یکى گفت کشتن گوسفند با من دیگرى گفت کندن پوست او با من و دیگرى گفت پختن او با من حضرت فرمود جمع کردن هیزمش با من، گفتند یا رسول الله این کار را ما خواهیم کرد شما زحمت نکشید فرمود مىدانم شما این کار را خواهید کرد لکن من خوشم نمىآید که از شما امتیازى پیدا کنم زیرا که حق تعالى کراهت دارد که ببیند بنده خود را که فضیلت داده خودش را به رفقایش، و بعد در ادامه میفرمایند: و بدان که پر زحمت ترین مردم در سفر نزد رفقا آن کسى است که با آنکه اعضایش صحیح و سالم است تنبلى مىکند و مشغول کارى نمىشود و منتظر است که رفقاى او کارهاى او را بکنند.
ارزشی بودن تولید ثروت از نگاه اسلام
باید دانست که مال دوستى و علاقه به ثروت از ویژگیهای انسان است، یعنی انسان به طور فطری و غریزی علاقه به مال اندوزی و زندگی با آسایش و راحتی دارد. بنابراین اگر عشق به مال نبود، کسى دنبال کار و کوشش و هنر و صنعت و تجارت و زراعت نمىرفت و برای آیندهی خویش هیچ گاه برنامه ریزی جدی انجام نمیداد، به همین دلیل است که انسانهای بزرگ در درس هائی که از قرآن کریم آموختهاند چنین نتیجه گیری میکنند؛ که مال و ثروت در دنیا فضل و نعمت خداست که گاهی برای امتحان به افراد میدهد و زمانی به جهت اکرام، بنابراین فضل غیر از تفضیل است. بنابراین ثروت کمال نیست و ثروتمند، انسان کامل تلقی نمیشود. (به خلاف زعم و گمانی که برخی از مردم در این باره دارند. البته «تلاش در تولید» و «قناعت در مصرف» دو عنصر محوری تکامل جامعه است؛ کسی که تلاش و کوشش میکند؛ تا نظام اسلامی را از وابستگی به بیگانه برهاند یا کشورش را از تهاجم بیگانگان نجات دهد یا برای حفظ حیثیت خود و خانوادهاش کوشش اقتصادی میکند، عصاره کار او آخرت است نه دنیا. یعنی در حقیقت این شخص برای آخرت خویش تلاش و زحمت میکشد. (البته در این دنیا نیز متنعم است و در کمال آسایش و آرامش زندگی میکند). از اینرو، در منابع اسلامی، کار و تلاش برای کسب درآمد حلال، و هزینه آن برای رفاه خانواده و جامعه، عبادت و وسیله کسب عزت و بزرگواری شمرده شده است؛ چنان که امام صادق (علیهالسلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکنند: (العِبَادَةُ سَبعُونَ جُزءاً أفضَلُهَا طَلَبُ الحَلَالِ) یعنی: عبادت، هفتاد جزء دارد که بهترین قسمت آن کسب روزی حلال است. نیز آن حضرت در حدیث دیگری میفرماید: (الکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالمُجَاهِدِ فِى سَبِیلِ اللهِ) یعنی: کار و تلاش برای رفاه خانواده مانند جهاد در راه خداوند است.
تا این جای بحث به این نتیجه می رسیم که ثروت اندوزی و تولید ثروت در جامعهی اسلامی نه تنها مذموم شمرده نشده است که در بسیاری از جاها مورد ستایش واقع شده است، اما مشروط بر این که از راه حلال به دست آمده باشد، بنابراین آن چیزی که در دین ما از تولید ثروت مذمت گردیده است در جائی است که از راه نامشروع و حرام به دست آمده باشد و یا این که از راه حلال به دست آمده ولی حقوق واجبی که شارع مقدس به آن امر نموده ادا نشده باشد. با توجه به این توضیحات ارائه شده این چنین نتیجه گیری میشود که از نظر اسلام، مجموع ثروت دنیا مربوط به مجموع مردم دنیاست و مالاندوزی فراوان مذموم است؛ ولی کسب مال با کار و کوشش برای تأمین زندگی واجب است و کسب کننده مال حلال برای تأمین معیشت خود و جامعه محبوب خداست، اگر ثروت دنیا دستگردان زورمندان باشد و اینان فقط از آن بهرهمند شوند، در فرهنگ وحی ناپسند است: (کَی لایَکونَ دولَةً بَینَ الأغنِیاءِ مِنکُم) یعنی: تا نبوده باشد در گردش بین اغنیاء از شما. که به طور نمونه از ثروت اندوزی حرام میتوان به ربا اشاره نمود که ربا در اسلام حرام است و شاید یکی از حکمتهای حرمت آن، آثار زیانبار آن، از قبیل ایجاد فاصله طبقاتی، تراکم ثروت در دست افراد محدود و عدم به کارگیری مفید سرمایه در جامعه باشد.
اساساً دنیاگرایی آن است که انسان همه توان و استعداد خویش را برای به دست آوردن متاع دنیوی به کار بندد. بنابراین، تلاش و کوششهایی که انسان برای بهبود وضع اقتصادی خود و جامعه خویش انجام میدهد، دنیاگرایی نیست؛ بلکه تلاش متکاثرانهای که تنها برای جمعآوری مال و ثروت است، دنیاست.