توی زندگی تفاوت آدم ها در نگاهشون به زندگی، به اندازه تعداد اونهاست. همون طور که صورت ها و ظاهر آدم ها با هم فرق داره، در افکار و رفتارشون با هم تفاوت دارن.
به نوعی می شه گفت هر انسانی یک کتابه. تا زمانی که بازش نکنی و نخونیش اون رو کامل نشناختی. اصلا هم آسون نیست چون گاهی بعضی کتاب ها اونقدر وحشتناک هستند که تا چند وقت از خوندنشون کابوس می بینی و آشفته می شی ولی گاهی خوندن بعضی کتاب ها مثل حافظ و اشعار سهراب تا سال ها مستت می کنه چون یک جمله اش می تونه روحت رو دوباره از اول جلا بده و دلت رو صاف کنه.
توی این دنیا از بچگی، ما تعلیم داده می شیم و قوانینی برای ذهن بی برنامه و خالی ما وضع میشه که از طرف خانواده، دوست، مدرسه و اجتماع خودآگاه، نا خودآگاه، مستقیم، غیرمستقیم، ارادی و غیرارادی در مغز کوچیک ما جا گرفته که پاک کردن و از اول نوشتن قوانین اراده فولادی و تمرین خیلی زیادمی خواد.
دکتر وین دایر در کتاب “عظمت خود را دریابید” بحث جالبی می گه:
می گه ادم ها دو دسته هستند: غاز ها و عقاب ها.
هرگز نباید عقاب ها رو به مدرسه غازها فرستاد و نباید افکار دست و پا گیر غازها فکر عقاب ها رو مشغول کنه. کسی که مثل غاز هست و تعلیم داده شده نمی تونه درست پرواز کنه و به خار و خاشاک گیر می کنه که مانع پروازش می شه. ولی عقاب رسالتش اوج گرفتنه. عقابی که مثل غاز رفتار می کنه از ذات خودش فرار می کنه.